گزارشی تاریخ محور از استان سیل زده سیستان و بلوچستان
دغدغه مرد خدا آبادانی در تاریخ و محرومیت در دوران معاصر
جاوید شو: دولت ها در ایران معاصر از زمان قاجار تابحال به عمران و آبادانی استان سیستان وبلوچستان بی توجه بوده اند. اگر توجه ویژه مقام معظم رهبری و سپاه نبود، مردم منطقه گرفتار مصائب شدیدی می شدند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ:
سیستان و بلوچستان دومین استان پهناور كشور است. این استان مرزهای مشتركی نیز با چند كشور دارد، با این اوصاف اما از محروم ترین نقاط كشور است. این در صورتی است كه وجود پدیده ای به نام مرز باید موجب شكوفایی اقتصادی و فرهنگی هر منطقه ای شود.
همچنین این استان از شمالی ترین نقطه اش تا جنوبی ترین بخش ها امكانات بالقوه ای برای جذب توریست دارد. بجز جغرافیایی طبیعی این استان سایت ها و مراكز میراثی و تمدنی مهمی دارد كه گردشگران به ویژه توریستهای خارجی مشتاق دیدن آنها هستند. با تمام این امكانات متأسفانه این استان (چه سیستان و چه بلوچستانش) در محرومیت كامل هستند و زیرساخت ها اندك است.
فارغ از همه مسائل سیاسی و اجتماعی، در این دهه ها تنها سپاه بود كه عمران و آبادانی برای این منطقه به همراه آورد وگرنه دولت ها كه بطور كامل آنجا را فراموش كرده اند. مقام معظم رهبری همیشه به این استان علاقه و توجه نشان داده و بارها بر رسیدگی به مردمان این دیار تاكید كرده اند و زمانی هم كه بی توجهی دولت ها را مشاهده نمودند خود شخصاً دستور به تخصیص بودجه های جداگانه ای برای دیار دادند.
فارغ از همه مسائل سیاسی و اجتماعی، در این دهه ها تنها سپاه بود كه عمران و آبادانی برای سیستان و بلوچستان به همراه آورد وگرنه دولت ها كه بطور كامل آنجا را فراموش كرده اند همین طور نباید هیچگاه تلاش ها و رشادت های سردار رشید اسلام شهید نورعلی شوشتری را فراموش كرد. این شهید والامقام در دوره كوتاهی كه سمت فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را (تا زمان شهادت) بر عهده داشت به عمران و آبادانی و همین طور همبستگی اجتماعی این دیار توجه ویژه نشان داد. كارهای او به قدری درخشان بود كه همه بلوچ ها (اهل سنت این دیار) بر سر او قسم خورده و ایشان را بعنوان ناجی خود قلمداد كردند.
با این اوصاف اما به علت نبودن زیرساخت های لازم است كه پدیده هایی مانند سیل آنجا فاجعه می آفریند، كما اینكه سیلی كه اخیرا بر جنوب این استان گذشت، همین فاجعه را آفرید. ویراستی از این گزارش چندی قبل در یكی از روزنامه های كشور انتشار یافته بود، به علت اهمیت موضوع ویراست تازه ای از آنرا در ادامه خواهید خواند.
منطقه ای یادآور تمدن های تاریخی
استان سیستان و بلوچستان پیش تر در طول دوره های مختلف تاریخی منطقه ای آباد بود. در «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» محمد بن محمود همدانی آمده است: «عجایب اقالیم و بلاد؛ سیستان اقلیمی است بزرگ، جایی مبارك، پرنعمت. حدود وی از خراسان تا مفازه ی كرمان و تا بامیان. شهرهای نیكو چون غور واَسفِزار و بُست و زرنج و بزرگترین جوی آنجا نهر هندمند است. در بحیره زره آید و زره دریایی است كوچك سی فرسنگ گرد بر گرد وی و در آن ماهی باشد بسیار.»
شهید شوشتری در دوره كوتاهی كه سمت فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را بر عهده داشت به عمران و آبادانی و همین طور همبستگی اجتماعی این دیار توجه ویژه نشان داد. كارهای او به قدری درخشان بود كه همه بلوچ ها (اهل سنت این دیار) بر سر او قسم خورده و ایشان را بعنوان ناجی خود قلمداد كردند در همین متن درباره عجایب رود هیرمند آمده است: «نهر هندمند: آبی ست به سیستان. از هزار جوی آب در آن درآید و زیادت نشود و هزار نهر از آن بیرون می آید. از حدِ غور آید، در بحیره ی زره می افتد. سی فرسنگ طول وی بُوَد و در آن ماهی بسیار بُوَد.» اما امروزه دیگر خبری از این رود و ماهی هایش نیست.» منظور از بحیره ی زره منطقه ای به نام گودزره در جایی بین شهرهای زابل و زاهدان كه بطور طبیعی آب هیرمند به آنجا می ریخت و بخار می شد و چرخه باردیگر بارش را برقرار می ساخت.
این سرزمین یادآور كهن ترین تمدن های جهان (شهر سوخته) است. در منابع كهن از این سرزمین با عناوینی چون موطن جنگاوران و خردمندان و رادمردان یاد شده است. شاهد مثال این مدعا ابیاتی از شاهنامه فردوسی به این شرح است:
ز كوه و ز هامون بخوانم سپاه / سوی باختر برگشایم راه
از ایران و از زابل و نیمروز / همان كاردانان گیتی فروز
این ابیات البته مرزهای گسترده استان سیستان و بلوچستان در گذشته را نیز نشان میدهد. همین طور در این متون از سیستان بعنوان انبار غله آسیا یاد شده كه نشان از رونق كشاورزی و اشتغال بیشتر مردمان این دیار به این حرفه حكایت می كند. الان نیز شغل و پیشه بیشتر اهالی منطقه سیستان كشاورزی است.
نقش استعمار پیر در محرومیت معاصر استان سیستان و بلوچستان
یكی از اولین سندها درباره محرومیت این منطقه (بویژه بلوچستان) سفرنامه ادوارد براون با عنوان «یكسال در بین ایرانیان» است: «۱۸ ژوئن مطابق با ۸ شوال، امروز پس از ظهر افضل خان بلوچ یك بار دیگر به ملاقات من آمد و درخواست نمود كه سفارش نامه ای برای او برای دوستم می راز حسن علی خان نواب كه در مشهد است بنویسم و پس از من تقاضا كرد كه با او به مشهد بروم و سپس از راه قندهار و كلات ناصری به طرف مسقط الراس او بلوچستان بروم. افضل خان گفت من می دانم كه شما جهانگرد هستید و میل دارید كه سیاحت كنید و بلوچستان هم یك منطقه تماشایی است و در آنجا چیزهای جالب توجه را خواهید دید ولی بلوچستان ایران جای خوبی نیست و فقیر و ویران است در صورتی كه بلوچستان انگلستان برعكس جای خوبی است.» این اولین سند درباره بی توجهی دولت ها در تاریخ معاصر ایران به این استان تاریخی و پهناور است.
اما سنگ بنای عمده مشكلات منطقه سیستان به علت سیاست های استعمار پیر انگلستان در جدا سازی افغانستان از خاك ایران است. در جریان جداسازی و حكمیت گلداسمیت سرچشمه هیرمند از ایران جدا افتاد تا دعوای آبی همیشه بین ایران و افغانستان و ضرورت ارجاع داوری به انگلستان وجود داشته باشد. این جداسازی مساله حق آبه را پیش آورد. حكومت محمدرضا پهلوی به نخست وزیری امیرعباس هویدا مدام از این حق آبه كوتاه آمدند تا اینكه جریان كشاورزی در سیستان (كه شغل اصلی مردم منطقه بود) كم كم به نابودی كشیده شد. عمده دلیلی كه در منابع برای این كوتاه آمدن از حق آبه مطرح شده، اصرار محمدرضا پهلوی است. او اعتقاد داشت كه اگر ایران از حق خود كوتاه بیاید و امتیازی به افغانستان در زمینه حق آبه بدهد، آنها دیگر در دامن كمونیسم نخواهند افتاد كه البته پیش بینی درستی نبود.
مساله حق آبه سیستان و خیانت دولت هویدا
یك سند مهم برای خیانت دولت هویدا در مساله حق آبه یادداشت های امیراسدالله اعلم است. او كه خود علقه هایی به منطقه داشت و زمین های كشاورزی اش آنجا بودند مدام به دولت هویدا ایراد كوتاه آمدن در مقابل حق آبه را می گرفت. در جای جای مجموعه یادداشت هایش این گوشزد به چشم می خورد. بعنوان مثال در یادداشت های سال ۵۶ آمده است:
با وجود نبودن امكان معیشت نه در سیستان و نه در بلوچستان به چه دلیل مرزها بسته شده اند؟ «نهم خرداد ۱۳۵۶: امروز از خودم راضی هستم چون توانستم شاهناشاه عزیزم را راضی كنم كه این قرارداد لعنتی سیستان لااقل بطور رسمی مبادله نشود. عرض كردم یك رژیم سلطنتی بود و می خواسته به ما آب بفروشد و برای سیلاب ها هم ضمن پروتكل علیحده قرار دیگری بدهد. شاهنشاه هم می خواسته اند به او كمك بفرمایند. حالا اینها همان ۲۶ متر آب را قبول كرده، زیر همه چیز زده اند… فرمودند چه كنیم؟ رودخانه در خاك آنهاست و همه كار می توانند بكنند. عرض كردم حقوق مكتسبه سال های دراز ما كه به این آسانی از بین رفتنی نیست. پس این همه رودخانه مشترك بین كشورهای جهان هست، كشور بالادستی هر غلطی می خواهد می تواند بكند؟ بعلاوه در این قرارداد لعنتی همه جور حق ارجاع مساله به مراجع بین المللی دیگر را از خودمان سلب كرده ایم. چرا چنین سندی به دست یك دولت لرزان كه جانشین آن هم افسران جوان كمونیست خواهند بود، بدهیم؟ شاهنشاه خیلی تأمل فرمودند و مقداری فكر كردند. فرمودند باردیگر بررسی می كنم. و من از خوشی پای شاه را بوسیدم. عرض كردم با این قرارداد ما در شهریور كمتر از دو متر مكعب آب داریم كه كف هیرمند هم با آن تر نمی گردد و همین! استدلال دولت ما هم این است كه سیستان از لحاظ اقتصادی مهم نیست، خاك وطن یعنی چه؟ دیگر شاهنشاه چیزی نفرمودند، یعنی پرحرفی نكن.»
مرز: مشكل یا دلیلی برای آبادانی
مفهوم مرز با استان سیستان و بلوچستان عجین شده و مردمان این استان از دیرباز با این مفهوم زیستی معرفت شناسانه داشته اند. كل مرزهای استان حدود ۲/۱۵۸۰ كیلومتر یعنی معادل یك ششم از مرزهای جمهوری اسلامی ایران است. طول مرزهای استان با كشور افغانستان نیز ۲۸۸.۵ كیلومتر یعنی معادل یك سوم از كل مرز ایران با افغانستان و طول مرزهای مشترك استان با كشور پاكستان ۹۲۱.۷ كیلومتر بوده كه كل مرز مشترك ایران و پاكستان را تشكیل می دهد. طول مرزهای آبی استان با ساحل دریای عمان ۳۷۰ كیلومتر است.
مرز در همه كشورهای جهان موجب رونق و آبادانی سرزمین های حوالی آن شده است. در كنار منافع مادی، بار فرهنگی پدیداری به نام مرز موجب شد تا خیلی از كشورها، مانند كشورهای اروپایی عملاً به سمت برداشتن هرگونه مرزهای جغرافیایی و فیزیكی پیش بروند. مرز حالا میان دو كشور هلند و بلژیك خط های سفید رنگی است كه در شهر بارل توسط دولت ها كشیده شده است. در اتحادیه اروپا می توان با پای پیاده و بدون نیاز به گذرنامه و… چندین كشور را گشت. به عبارتی در این كشورها به مرز بعنوان یك پدیده فرهنگی چشم دارند نه یك پدیده امنیتی؟
میراث این خطوط مرزی بسیار برای اهالی استان سیستان و بلوچستان چه بوده است؟ آیا با وجود نگاه و رویكرد امنیتی حاكمیت مركزی به مقوله مرز، این پدیده برای اهالی بركت به همراه داشته یا شر مطلق بوده است؟ باتوجه به تمام محرومیت ها، آیا اهالی این استان هنوز هم مرزبانان ایران به شمار می آیند، یا محرومیت ها سبب شده تا آنها دیگر فكر عدم اهلیت خود برای پاسبانی از مرزها باشند؟ چرا با وجود جمعیت انسانی در دیوار مرزی امنیتی توسط حكومت به وجود آمده است؟
با وجود نبودن امكان معیشت نه در سیستان و نه در بلوچستان به چه دلیل مرزها بسته شده اند؟ مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام جماعت اهل سنت زاهدان و همین طور مدیر دارالعلوم زاهدان بارها به این مساله اشاره نموده است. او گفته كه شیعه و سنی در این استان امكان معیشت ندارند و اگر مرزها را باز نگه دارید، امكانی برای معیشت پیدا می كنند ضمن اینكه با باز گذاردن مرزها بهتر می توان مساله قاچاق سوخت را كنترل كرد.
خشك شدن هامون و نبودن امكانی برای تامین معیشت موجب مهاجرت گسترده اهالی به دیگر استان های كشور شد. حجم گسترده مهاجرت موجب شد تا اهل سیاست و صاحبان مشاغل دولتی خروج اهالی استان به همراه وسایل منزلشان را ممنوع كنند. اهالی نیز در مقابل اثاث خانه را در منازل گذاشته و با دیوار كشیدن در جلوی درب خانه ها آنها را بسته بندی كرده و خود برای یافتن لقمه ای نان حلال برای گذران زندگی مهاجرت كردند. دیوار امنیتی مرزی می تواند از هجوم اشرار مسلح و سنگر گرفتن آنها در این خانه های خالی جلوگیری كند؟
فراموش نكنیم فاصله شهر تهران تا زاهدان (مركز استان سیستان و بلوچستان) ۱۵۶۷ كیلومتر است. این مسافت صرفاً یك راه طولانی فیزیكی نیست، بلكه فاصله بین سبك زندگی اهالی پایتخت با اهالی این استان، فاصله بین تخصیص امكانات به اهالی پایتخت و اهالی این استان و بسیار فاصله های دیگر است. سوال اینجاست كه چرا دولت های مختلف ایران بعد از اختتام دفاع مقدس به تولید شغل در این استان نپرداختند؟
س و ب: دهلیزهای رستگاری
نخستین بحران بعد از به سرانجام رسیدن انقلاب اسلامی ایران، بحران های قومیتی و مذهبی بود. این بحران ها در كردستان به درگیری مسلحانه با نظام نوپای جمهوری اسلامی انجامید. بنیانگذار انقلاب امام خمینی (ره) برای پیش گیری از رخ دادن اتفاقی مشابه در استان محروم و در عین حال حساس سیستان و بلوچستان در روز نهم فروردین ۱۳۵۸ طی حكمی خطاب به حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای، می فرمایند: «به آن منطقه رفته به خواسته های اهالی محترم آن مناطق رسیدگی نمائید و انتظارات مردم دلیر آن دیار را برای اینجانب و اولیای امور گزارش دهید.»
چرا امام خمینی (ره) آیت الله خامنه ای را كه در تهران نیاز مبرمی به ایشان داشت، جهت بررسی امور به این استان مأمور كردند؟ مقام معظم رهبری در اواخر سال ۱۳۵۶ توسط رژیم پهلوی به این استان تبعید شد كه البته بعدها این تبعید خیر و بركت را برای اهالی این استان به همراه آورد. از آن تاریخ تابحال دغدغه این استان مدام در كلام رهبری حس می شود. اما مأمور كردن ایشان به ساماندهی امور مردم منطقه در ابتدای انقلاب نشان از این می داد كه معمار كبیر انقلاب نسبت به این منطقه حساس است و گزارش های خوبی را از آنجا نخوانده؟
در وضعیت فعلی جمعیت شیعیان استان سیستان و بلوچستان ۸۹۸۱۸۴ نفر و جمعیت اهل سنت آن ۸۲۴۳۹۵ نفر است. عموم اهالی سیستان شیعه و عموم بلوچ ها اهل سنت هستند. در طول تاریخ مشاهده نشده كه اهالی این استان گرفتار منازعات مذهبی شوند، اما امروزه بیشتر سایت های اینترنتی متعلق به پیروان این مذاهب به توهین به بزرگان قومی هم مشغولند و مرز عقیدتی میان آنها وجود دارد. این در صورتی است كه سیستان و بلوچستان از دیرباز موطن دو قوم مهم سیستانی و بلوچ بوده و مردمان فارغ از هر مذهبی آزادانه در كنار هم به خوبی زیست كرده اند. توجه و رسیدگی به این منطقه خیر دنیا و آخرت را برای مسئولان به همراه دارد.
س و ب: مساله مهاجرت
اشاره شد كه بعد از حكمیت گلداسمیت در منازعه میان ایران ناصرالدین شاهی و انگلستان، مرزهای استان سیستان و بلوچستان محدود شد و به علت قرار گرفتن سرچشمه رود هیرمند در داخل خاك كشوری جدید به نام افغانستان، نظام آبیاری سنتی در این استان از بین رفت. از آن تاریخ تابحال حكومت های وقت ایران نتوانسته اند از طرق دیپلماتیك حق این استان [و البته كل ایران] را از آب هیرمند دریافت نمایند و رفته رفته این استان به خشكسالی شدید مبتلا شد. دریاچه هامون یكی از بزرگترین دریاچه های آب شیرین در جهان، كه زمانی غذای خیلی از مردم را تامین كرد و همه چیز استان به آن وابسته بود، خشك شد و الان فقط گرد و غبار و شن های كف آن نوازشی به چشم های اهالی می دهد.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، بیشترین كشتزارها و مزارع این كشور كه با آب هیرمند و سرچشمه هایش مشروب می شوند، به زیر كشت خشخاش رفت. صادرات تریاك و دیگر مواد افیونی به حدی سودآور شد كه ایالت متحده آمریكا نتوانست از آن چشم پوشی كند. حالا نیز با وجود دولت مردمی در افغانستان و حضور نیروهای بین المللی، كشت خشخاش به مقیاسی وسیع تر از دوران طالبان در این كشور انجام می شود.
چرا امام خمینی (ره) در اوایل انقلاب با وجودیكه نیاز مبرمی به حضور آیت الله خامنه ای در تهران داشت، ایشان را جهت بررسی امور به استان سیستان و بلوچستان مأمور كردند؟ اولین مرز زمینی برای صادرات این خشخاش و مواد افیونی حاصل از آن بطور قطع مرز استان سیستان و بلوچستان ایران است. سادگی است اگر تأثیر این ترانزیت مخدر بر اهالی استان سیستان و بلوچستان را ناچیز بدانیم. حالا كشاورزان استان كه حرفه و پیشه ای جز آن نداشته و ندارند برای كسب روزی خود به چه كارهای می پردازند؟ اگر به شغل خود وفادارند در چه نقطه ای از كشور كشاورزی می كنند؟ در آن نقطه آیا زمین زراعی برای كشاورزان سیستان و بلوچستان به قدر كافی وجود دارد؟ برخورد میزبانان اهالی مهاجرت كرده از استان با میهمانانشان چگونه است؟
این مرز در همه شئون حتی فاصله های جنسیتی را نیز باعث شده است. مسئولان این استان در دفتر پشتیبانی از حقوق بانوان و كودكان دادگستری بارها از فاصله های موجود بین زنان و مردان در این استان گفت.
نكاتی كه در بالا عنوان شد، اهمیت پدیداری به نام «مرز» را در این استان نشان میدهد. می توان با باز گذاشتن مرزها و دیدن به این مفهوم بعنوان یك پدیداری فرهنگی، عمران و آبادانی این استان را شاهد بود.
دولت ها اگر نمی خواهند برای این استان بعنوان قسمتی از ایران هزینه بپردازند، حداقل بیایند و با برخی اصلاحات، امور این استان را به بومیان واگذار كنند. این استان آنقدر امكانات دارد كه بتواند خود هزینه های خودرا دربیاورد. باید حتما به این استان رسیدگی شود نه اینكه بگذاریم مصیبت هایی مانند سیل داغی بر هم وطنان این استان وارد كند و بعد به فكر آنها بیفتیم. این استان آنقدر كه هیچ چیز ندارد، كه اگر هرچه سریع تر تأخیر در آبادانی آن جبران نشود، با هر پدیده ساده طبیعی هم ممكنست همه چیزش در هم بپاشد.
منبع: جاوید شو
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب