یادداشت مهمان؛

ما و مساله وحدت

ما و مساله وحدت

سنگِ تفرقه همیشه در بین بوده است! دوده در زمان خود بر سر این فتنه چه تدبیری كرده اند؟ آیا آنها هم در زمانِ خود بی محابا جمعیت مسلمانان را به كامِ مرگ كشانده اند؟



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ_ امین بابازاده: سال های اول طلبگی که در سر سودایی و در دل آتشی بود، همیشه در روزهای نهم ربیع در مدرسه علمیه ما بحث ها پیش می آمد و طلبه ها شروع می کردند به بحث در این زمینه که اصلاً نهم ربیع چی هست و مستنداتش کدام است؟! بعد هم رجوع به کتاب های حدیثی معتبر برای رسیدن به نکته ای و منکوب کردن مخالفان!
اما من از موافقان نهم ربیع نبودم از مخالفان هم نبودم. از قضا چند جلسه عید الزهرا که آن زمان هنوز جشن عید ولایت نشده بود (!) هم شرکت کردم. البته اشتباه نشود از گرم کن های عید هم نبودم؛ بیشتر نظاره گر بودم. مثل امروز هم که هنوز هم چیزی بیشتر از نظاره گر نیستم. البته نظاره گر پر سوال! خداییش سیب زمینی بودن هیچ عالمی ندارد!
وقتی به روایت دو دسته مخالف و موافق گوش می دادم احساس می کردم یک جای کار می لنگد! چون اگر نمی لنگید رویش بحثی نبود! البته دوستان موافق علاوه بر روایت های وارده از رفتار بعضی از بزرگان هم شاهد می آوردند تا طرف مخالف را حالی کنند «تو چه می فهمی؟!» فلانی با این لحیه اش کلی توی این مراسمات لعن می کند و از این حرفا!!
آن روزها که سوالات من در حد یک جوان بیست، بیست و یک ساله از اساتیدی که سنی از آنها گذشته و کتاب های مهمی را بالا و پایین کرده بودند و پای اساتید راستینی زانو زده بودند، این بود که مگر اینها حضرت زهرا رو شهید نکردند و مگر امیرمومنان را ۲۵ سال خانه نشین نکردند پس چرا نباید لعنشان کنیم؟ اصلاً وحدت برای چه و سرِ چه؟!
اصلی ترین دلیلی که آن زمان در پاسخ به ما می گفتند بحثِ سو استفاده دشمن از تصاویر عید الزهرا و اینکه اهل سنت را مقابل ما می شورانند و دعواها شدت می گیرد؛ بعضاً اینکه آنها نیز به دوده فحاشی می کنند: «شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام گویند، ما بدینسان برای هر امتی عملشان را بیاراستیم و عاقبت بازگشت آنان به سمت پروردگارشان است و او از اعمالی که می کرده اند خبرشان می دهد.» (سوره انعام ۱۰۸)
این را دقت داشته باشید که آن زمان مثل امروز هنوز درکی از جنگ های فرقه ای نداشتیم! یعنی اسم طالبان و القاعده را شنیده بودیم و حداکثر یکی دوتا کتاب در موردشان خوانده و چند خبر هم در موردشان دیده بودیم. آن زمان اینستا و توئیتر و شبکه های اجتماعی نبود! حداکثر بلوتوث شاید آمده بود. اونم که تلفن همراهی دست نوطلبه ها نبود و ما حتی برای زنگ زدن به شهرستان در صف تلفن های کارتی می ایستادیم! این را گفتم تا فضای آن زمان دستت بیاید.
جوابِ موافقان هم اما بالاخره بحث خوشحالیِ دلِ حضرتِ زهرا سلام الله علیها و دوده سلام الله علیهم اجمعین! و خواندن حدیثِ معروفِ یفرحون بفرحنا! ما را به همین حکم ساده بعضاً همراه خود کردند و بردند.
استفاده از مسائل کوچک برای فتنه های بزرگ
زمان گذشت و بواسطه شغلِ فیلم سازیم واردِ دنیایِ رسانه شدم و دیدنِ فیلم های بسیار و خواندن کتاب ها و روایت های مستند شد کارِ ما. رصد شبکه های ماهواره ای و دیدن فیلم ها و مناظرات شیعه و سنی! شبکه هایی که خوراکشان راه انداختن دعوا بین دو طرف بود! استفاده از یک مساله کوچک و ایجاد یک فتنه بزرگ! البته نه حتی به عشق مذهب که برای ستاندنِ پول از اسپانسرها جهت تامین هزینه های شبکه های ماهواره ای!
کمی بعد هم لمسِ حضور آمریکا در منطقه پس از ۱۱ سپتامبر! دیدن خبرها و گزارش ها از افغانستان و عراق. باز شدن تاولِ جنگ های فرقه ای تا به وجود آمدن داعش و کشتن مسلمانان از هر دو مذهب شیعه و سنی! تا جایی که امروز دیگر به آن دلیلِ ساده دلخوش نیستم. این روزها دارم به اصلِ موضوع وحدت فکر می کنم. دارم به یک اختلاف ِ عمیقِ تاریخی درباره آن می اندیشم که گذشتگان چه کردند؟ زمینه این اختلاف را چه کسانی به وجود آوردند؟ از کی تفرقه آغاز شد و چرا؟ از چه زمانی بحثِ وحدت عنوان شد و بازهم چرا؟!
این تفرقه دقیقاً یک سر دارد و آن هم ماجراهایی است که بعد رحلت پیامبرِ خدا صورت گرفت و ما مادر را بر سر همان تفرقه انگیزی از دست دادیم و با همان تفرقه افکنی امامی را خانه نشین کردیم! تفرقه بواسطه امتی صورت گرفت که نتوانستند درست تشخیص دهند.
در کتاب سقیفه علامه عسگری خواندم که نوشتند مردمی از اطراف مدینه در روزهای بعد رحلت پیامبر و در همان ایام که سقیفه شکل گرفت طبق رسم همیشگی برای فروش اجناس و محصولات خود به مدینه آمده بودند. آنها غافل از اتفاقاتی که بعد از پیامبر در مدینه افتاده بود، در بازار مدینه مشغول خرید و فروش بودند که خلیفه دوم آنها را دید. به آنها اظهار داشت که من تمام اجناس شما را به قیمتی بالاتر از قیمت بازار می خرم به یک شرط و آن اینکه با جماعتی که آمدید در کوچه ها بروید و فریاد بزنید که «به اتفاق آرای بزرگان، ابوبکر خلیفه و جانشین پیامبر خداست»! فضای تبلیغیِ شدید و به اصطلاحِ امروز رسانه ای!
یعنی یک نفر در میان آنان نبود که بفهمد هدف از این ماجرا چیست؟ کسی بیرون از جمع آنها نبود تا واقعیت را برای آنها توضیح دهد؟ فضای حاکم بر مدینه چه فضایی بوده است که اینها در آن جو قرار گرفته و نتوانسته اند تصمیم دقیقی بگیرند؟ جو حاکم بر مدینه جو ساخته امت پیامبر بود یا نبود؟ ایجاد این فضا آیا از سمت آگاهان بود یا نبود؟ یعنی در حقیقت فتنه ای که فهمِ مساله را بر امت سخت کرده بود، برساخته عدم شناخت امت بود از وظیفه ای که برعهده دارند. یعنی نمی دانستند که چه باید بکنند و چه نباید بکنند؟!
فتنه اما ۱۴۰۰ سال است که پابرجاست!
انگار آنها که آن روز آن بساط را راه انداختند تا ۱۴۰۰ بعد را هم دیده اند که باید در ایران و عراق و عربستان و مصر و ترکیه و سوریه و لبنان و… بساط این فتنه را بگسترانند تا میوه اش را امروز بچینند!
شما تاریخ اسلام را یک دورِ ساده ای بزنید متوجه می شوید که اصلاً این فتنه بساط امویان و عباسیان را گسترانده و خاکسترِ این آتش را تا همین امروز زنده نگه داشته است.
عزیز من!
این دعوا که اصلاً برای امروز و روز گذشته نیست! این سنگِ تفرقه همیشه در بین بوده است! دوده در زمان خود بر سر این فتنه چه تدبیری کرده اند؟ آیا آنها هم در زمانِ خود بی محابا جمعیت مسلمانان را به کامِ مرگ کشانده اند؟
تصمیم گرفته اند بساط حقی بگشایند و بساط مثلاً مخالفان و فتنه انگیزان را بهم بریزند؟! تا جایی که من می دانم دوده به فراخور از حق غصب شده حرف زده اند تا جانهایی را بیدار نگه دارند و یا از خوابِ غفلت برهانند؛ وگرنه هر زمان بساط حق خواهیِ مادر و پدر بزرگوارشان را پهن نکرده اند.
آنجایی حرف زدند که احساس کرده اند گوشی هست که بشنود و وجدانی هست که بیدار شود.
شما یک نمونه برای بنده بیاورید که دوده سلام الله علیهم اجمعین بر سر لجاجت با مخالفان به بحث نشسته باشند و از حق غصب شده شان گفته باشند؟!
بله در احادیث و برای شاگردان خاص نکته هایی گفته و گره های ذهنی ای را گشوده اند!
با وضعی که خلفای اموی و عباسی لعنت الله علیهم برایشان ساخته بودند آیا می توانستند سخنرانی کنند و یا بساطِ مناظره ای برپا کنند؟!!
مناظره هم اگر بوده بر سر اصلِ حقیقت و ادیان بوده است!
حادتر شدن داستان فتنه
امروز داستان فتنه حادتر شده است و دست هایی منتظرند تا با کوچک ترین زمینه ای بر آتش این خاکستر بدمند! امت هم بواسطه برگزاری مناظرات پیرامون مسائل بی اولویت دو شقه و صد شقه شوند. امت عنانِ خویش به دست آگاهان می اندازند و آگاهانند که باید توجه به ضرورت امر وحدت داشته باشند!
نکته مهم این سیاهه همان که امروز هم خاموش کردن این فتنه هم به دستِ امت پیامبر است و آگاهان باید امت را به فراچنگ زدن به وحدت بخوانند!
امروز هم اگر تو تشخیص ندهی که کجای فتنه ایستاده ای و نقش خودرا نیابی عیناً مانند همان جماعتی هستی که از اطراف مدینه آمده بودند و در مدینه به حکم دومی فریاد می زدند که پیامبر از دنیا رفته است و فلانی خلیفه است!
فقط بدان کجایِ فتنه ایستاده ای. آنگاه برای کارهایت تصمیم بگیر و پایِ تصمیمی که گرفته ای بایست! تا تکلیف امت با تصمیم تو مشخص باشد!
وقتی با علم یقینی تصمیم گرفتی، اگر می خواهی مناظره بگذار! سخنرانی کن! توئیت بزن و یا در اینستا پست بگذار و...
عین خیالت هم نباشد که علی و زهرا سرِ بی خردی من و تو چه می کشند!

1399/08/16
12:07:03
5.0 / 5
1550
تگهای خبر: شركت , فرهنگ , كتاب , محصولات
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
جاوید شو جاوید شو