كم هزینه های آبرومند دربرابر پرهزینه های تهی
به گزارش جاوید شو حدودا می شود گفت هر سه سریال تلویزیونی رمضان در یک خصوصیت و آن هم فراگیر نشدن در جامعه، اشتراک منافع(!) دارند. چرا اشتراک منافع؟ چون سریالی که دیده می شود امکان دارد ریزترین گافش هم مطرح شود ولی سریال هایی که دیده نمی شوند هر قدر هم که گاف داشته باشند، با حاشیه امن به آخر می رسند.
نمی توان به قاطعیت گفت این اشتراک منافع، عاملیست بر جدی نگرفتن کیفیت تولید توسط تهیه کنندگان ولی این فرضیه را هم نمی گردد رد کرد که برخی تهیه کنندگان تلویزیون کلا بیخیال کیفیت شده اند و پیش خود می گویند هرچه کار، روتین تر و کم سروصداتر و بی خطرتر، دردسرش کمتر. در تلویزیون به خاطر کیفیت پایین محصول و بی مخاطب بودن که بودجه را کم نمی کنند و چه سریالی، خوب باشد و چه متوسط و ضعیف، بودجه، استحصال خواهد شد و در این ساختار، چه بهتر که سریالهای مشترک المنافع در "فقدان مخاطب" بسازند.
اینکه یکی از سریال های رمضان حتی نامش هم کپی سریالی خانگی است و سریالی دیگر، از کاراکتر تا داستان، کپی سریالی تلویزیونی است و سریال سوم، هم فصل چهارم سریالیست که در همان فصل سوم هم گرفتار دور باطل حرف های تکراری شده بود، جز پایین آمدن دامنه جاه طلبی تهیه کنندگان و لذت بردن از سوددهی بی دردسر نیست.
اینکه تیتراژ سریال یک شبکه پر شده از فک و فامیل کارگردان، "فردوس-بازی" سریال شبکه ای دیگر حتی توسط بازیگر زن سریال نقد می شود و در سریال سوم، لوث ترین رفتار و گفتار کاراکترها را برای چهارفصلی کردن سریال می بینیم، فقط نتیجه یک چیز است و آن هم نگاه کارمندی به تلویزیون. سبب نگرانی است که بخش عمده سریال سازان ما به نورچشمی مدیران، شبیه شده اند به تهیه کنندگان مثلا تجربه گرای سینما که بی توجه به اقبال مخاطب و به لطف حمایت ارگانها یا اسپانسرهای مشکوک، مدام محصولات بی مخاطب یا کم مخاطب می سازند.
در چنین اوضاعی است که بیشتر از سریال های تازه تولید رمضان، سریال های دو دهه قبل رضا عطاران یا سریال ده ها بار بازپخش شده شرلوک هولمز، مشتری پیدا می کند. حتی بدعت برخی برنامه های گفتگومحور رمضانی مانند "زندگی بعد از زندگی" و "محاکات" خیلی بیشتر از سریال های تولیدی رمضان بوده است.
در نظر بگیرید که در "زندگی بعد از زندگی" با حداقل هزینه و صرفاً یک کار پژوهشی دقیق، از راه گپ و گفت با افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند برای مخاطب، تعلیق ایجاد می شود. قدرت داستانی هر کدام از روایت های شبه مرگ این برنامه بسیار هیجان انگیزتر از چندین قسمت سریالی رمضانی است که با ادعای ماورایی بودن روی آنتن رفته است. باز دیالوگ های مجری-مهمان پیرامون چند و چون دنیای بعد از مرگ، بسیار رئال تر و دلهره آورتر از بازی های باسمه ای بازیگران همان سریالی است که کارگردانش مدعی زورآزمایی با ژانر دلهره است.
به کجا رسیده ایم که بازیگران یک سریال مثلا ماورایی، در مقابل دوربین ضجه می زنند ولی از فرط ناتوانی، به جای چنگ زدن به احساس بیننده، اسباب خنده اش را رقم میزنند؟ یک نگاه به برنامه "محاکات" که بی سانسور، آدم های معمولی را جلوی چهار کارشناس و یک مجری نشانده تا حرف دل بزنند و از فراز و فرود زندگی خود بگویند، مصداقی دیگر است بر اینکه با ساختارهای کم هزینه ولی هدفمند می شود خیلی بیشتر از سریالهای ده میلیاردی و بیست میلیاردی، مخاطب داشت.
منصور ضابطیان مجری "محاکات" از آدم ها می خواهد فقط ظرف بیست دقیقه داستان زندگی خویش را بگویند و سپس درباره امکان دراماتیک شدن سریال ها با کارشناسان برنامه، گپ می زند. در خلال این روایت های معمولی گاهی چنان درام هایی خلق می شود در حد لذیذترین پاورقی های ارونقی کرمانی. مصداق می خواهید؟ مثلا زندگی علیرضا خمسه با برادری که نزدیک به چند دهه با خانواده خمسه زیسته ولی درنهایت معلوم شده، از پدر و مادری دیگر است. باز هم مصداق میخواهید؟ زندگی دشوار سرایداری افغان که از سر احتیاج به مجسمه سازی دست میزند و دست تقدیر، نوید محمدزاده را دربرابرش قرار می دهد.
سازندگان برنامه هایی مثل "محاکات" و "زندگی بعد از زندگی" به جای ادا و اطوار و ژانگولربازی، به ریشه ها زده اند یعنی سراغ کنه زندگی رفته اند و در همین رجوع به ریشه هاست که یک ساعت محتوای سرگرم کننده فراهم نموده اند. با آتراکسیون و پر کردن نماهای یک سریال با نابازیگران بی استعداد و شعار و موسیقی گل درشت و داد و بیداد و هرازگاهی آب چشم، شاید بشود یک تیزر یک دقیقه ای دمده ساخت ولی این مسیری غلط است برای سریال سازی.
سریال سازی نیاز دارد به قصه گویی با زبان ساده و روان. سریال سازی نیاز دارد به قصه های پرپیچ و خم. سریال سازی نیاز دارد به بازیگر حرفه ای و نه لزوما مشهور. سریال سازی نیاز دارد به تکنیسین کارکشته.
باعث تاسف است که سریال های رمضانی هیچ یک از این خصوصیت ها را کنار هم ندارند و سبب خوشبختی است که برنامه هایی مثل "زندگی..." و "محاکات" با همان ملزومات سریال سازی توانسته اند هم مخاطب جلب کنند و هم راهی تازه بگذارند دربرابر تمام تولیدکنندگان محصولات سمعی-بصری.
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب