گزارش پژوهشگر جاوید شو از كاخ جشنواره فیلم فجر(۳)

رونمایی از پرتره سردار هور و وس اندرسون وطنی

رونمایی از پرتره سردار هور و وس اندرسون وطنی

جاوید شو: فیلم «اسفند» درباره ی علی هاشمی یکی از فرماندهان سپاه و ملقب به سردار هور در کنار فیلم «بچه مردم» که تداعی کننده حال و هوای فیلم های وس اندرسون فیلمساز آمریکایی بود، همچون موضوعات مهم روز سوم جشنواره فیلم فجر بود.


در روز سوم جشنواره چهل و سوم، چهار فیلم سینمای بلند داستانی شامل «رها، بچه مردم، اسفند و آبستن» اکران شدند که شرحی مختصر از حال و هوا و ساختار روایی آن در ادامه مرور شده است:

رها و سینمای اجتماعی فرهادی

رها بعنوان یکی از آثار اجتماعی جشنواره چهل و سوم که جایش در اکران این روزهای سینمای کمدی زده ایران خالی است، فیلمی قابل احترام است که تلاش دارد قصه جمع و جور یک خانواده ضعیف در ایران معاصر را روایت کند. رها ۲ مشکل در روایت گری داستانی خود دارد؛ نخست این که به صورت افزاینده و اضافی تلاش دارد اجتماعی باشد و از نگرانی های معیشتی مردم بگوید حال آن که قطعا سینما جای بیاینه دادن نیست و می بایست زمینه های این تمهیدات فراهم و مهیا باشد. مثال این رویکرد، نگاه و دیالوگ های شهاب حسینی در فیلم است که مدام می خواهد از مشکلات طبقه مستضعف بگوید بدون آن که در قامت شخصیت و تعریف جایگاه او این حرف ها جای بگیرد. این ضعف شخصیت پردازی در دیگر کاراکترها هم به وضوح قابل رویت است و همه کوشش می کنند با پیام و محتوا عمل کنند!
مشکل دیگر فیلم رها چالشی بودن فیلم نامه است. وقتی که تلاش دارد به مانند اصغر فرهادی فیلم نامه ای چالشی و دیالوگ های پینگ پنگی بنویسد حال آن که خود فرهادی هم در طراحی این گونه فیلم نامه ها گرفتار مشکل شده است. فرض کنید کپی دست سوم یا چهارم فیلنامه های اجتماعی چالشی فرهادی چه خواهد شد. شهاب حسینی با وجود تلاشهای زیادی که کرده با بخشایش نقش خود در چند فیلم همچون جدایی نادر از سیمین و برادرم خسرو را تکرار کرده است و به هیچ وجه نمی تواند ناجی فیلم باشد.



بچه ایران و سینمای وس اندرسون

اولین فیلم محمود کریمی شگفتانه نخست جشنواره چهل و سوم فجر است. وقتی که یک داستان تراژیک سویه های فانتزی و رویاگونه پیدا می کند و فیلمساز تلاش دارد یک مبحث اجتماعی نادیده گرفته شده را روایت گری کند. بچه مردم به خوبی مختصات سیاسی اجتماعی ایران معاصر را به تصویر می کشد و با شخصیت های جذاب و همراه کننده، تأثیر فرهنگی هنری خود بر مخاطب می گذارد.
بچه مردم یک فانتزی اجتماعی است که تلاش می کند دغدغه مند باشد و این دغدغه مندی را در روایت داستانی خود بیان کند. وجه تمایز این فیلم با آثار مضمون زده اجتماعی این سال ها همین قصه گویی و شخصیت پردازی است که ذیل عناوین پرطمطراق اجتماعی و انسانی گم نمی شود.
برگ برنده بچه مردم کارگردانی آن است. به نظر می رسد که محمود کریمی شگفتانه سال جاری فیلم فجر است چونکه در اولین تجربه فیلمسازی بلند خود توانسته اندازه رعایت کند و به دور از شلنگ تخته انداختن های رایج و تکنیک زدگی های مرسوم، به پرداخت فیلم نامه ای بپردازد که بشدت فراز و فرودهای جذاب دارد.
پاشنه آشیل بچه مردم، پایان شعاری و کش دار شدن یک سوم یا یک چهارم انتهایی آن است. وقتی که فیلمساز می خواهد فرهنگ شهادت و تحول در جبهه را به زور تکرار و به خورد تماشاچی دهد.



اسفند و سینمای دلهره آمریکا

دانش اقباشاوی کارگردان فیلم اسفند، نشان داد سینما بلد است، تعلیق می فهمد و به سینمای قهرمان محور و کلاسیک علاقه مند است. فیلم، اثر کاملی نیست و روایت خاصی دارد، تاحدی کشدار شده اما در عین حال تعلیق و شخصیت پردازی علی هاشمی از بهترین نمونه های فیلمهای جنگی این سال هاست. شاید با تدوین مجدد، فیلم بهتر و روانتر هم شود.
اسفند روایت پیش عملیات خیبر و نقش محوری شهید علی هاشمی نژاد در این عملیات است که جزو آثار مناقشه برانگیز جشنواره سال جاری به حساب می آید عمده این مناقشات به روایت گری فیلم مربوط می شود. اسفند فیلمی قهرمان محور است که داستان خویش را آرام و تدریجی پیش می برد به جز چند پلان اگزجره در بقیه لحظات شامل صحنه ها و اتفاقاتی هستیم که یک کل واحد را شکل می دهند و همچون پازلی درحال تکمیل جزئیات شخصیتی علی هاشمی و عملیات خیبر است پس فیلم در عین حال که قهرمان محور است روایتی از عملیات خیبر تا شب سوم اسفندماه ۶۲ است.
بازی رضا مسعودی در نقش علی هاشمی از نکات قابل توجه فیلم است. ضمن این که دانش اقباشاوی تلاش کرده بعد از چند فیلم کوتاه و اپیزودیک نام خویش را به یکی از فیلمسازان صاحب سبک سینمای دفاع مقدس مطرح کند که حرفی برای گفتن دارد. او نه مثل مهدویان است که مستند داستانی می سازد و نه مانند حاتمی کیا از مد است.



آبستن و تقلید از سینمای فرهادی و مکری

آبستن مقرر است یک فیلم اجتماعی باشد و در رابطه با معضلات جامعه معاصر حرف بزند اما مدیوم سینما را اشتباه گرفته و آنقدر ناله و بدبختی بر سر مخاطب آوار می کند که مشخص می شود چرا برخی مسؤلان سینمایی و جناح های تندوری سیاسی، سینماگران را به سیاه نمایی متهم می کنند.



مشکل دیگر آبستن، تکنیک زدگی است. تکنیک اگر در خدمت مضمون و داستان فیلم نباشد پشیزی نمی ارزد حالا شما کل فیلم یک ساعت و خورده ای را پلان سکانس برگزار کن چه فایده دارد؟ پلان سکانس وقتی معنا دارد که کارکرد دراماتیکی در خدمت قصه فیلم داشته باشد وگرنه به یک پُز و افه ای می ماند که مقرر است تماشاچی بینوا را مرعوب کند و همچون شعبده بازی با دروغگویی نقصهای خویش را توجیه کند. برادران تنابنده در این فیلم فرم ساختاری را از شهرام مکری و دیالوگ نویسی و چالش های دراماتیک داستانی را از اصغر فرهادی وام گرفته اند؛ تقلیدهایی که بدترین شکل اعمال و اجرا شده بودند.



منبع:

1403/11/15
12:08:53
5.0 / 5
4
تگهای خبر: جشنواره , رونمایی , فرهنگ , هنر
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
جاوید شو جاوید شو